ناصرخسرو (خراسان)

0
ناصرخسرو (خراسان)

استاد حکیم و دانشور حقیقت‌جو ناصرخسرو قبادیانی بلخی (مروزی) از جمله‌ی بزرگترین نویسندگان و شاعران و اندیشمندان ایران زمین است. او به‌سال 394 هجری قمری در روستای قبادیان بلخ به‌دنیا آمد. از زمان کودکی به دانش‌آموزی و فراگیری قرآن کریم، ادب پارسی و تازی، الهیات، حساب و هندسه، نجوم، طب و داروشناسی، موسیقی و.. پرداخت.

وی به کتاب علاقه‌ی فراوانی داشت، در سفر کتابهای خود را به‌همراه می‌برد و گاه می‌شد که آنها را بر شتر حمل می‌کرد و خود پیاده طی طریق می‌کرد. در جوانی به دربار امیران راه یافت و به مراتب عالی رسید. دربارهای محمود و مسعود غزنوی را دید. تا چهل و سه سالگی شغل دیوانی و دبیری داشت و در مجموع قرب و منزلتی عظیم داشت. در جوانی او به‌دنبال حقیقت می‌گشت و با پیروان ادیان مختلف از جمله مسلمان، مسیحی، یهودی، مانوی و زرتشتی گفتگو و مناظره می‌کرد. هر چه بیشتر به‌دنبال حق می‌گشت سرگشته‌تر می-شد و تا بدان‌جا پیش رفت که به میگساری روی آورد. اما رویایی صادقه، آن‌چنان که خود گفته، او را از خواب چهل ساله بیدار کرد. خودش اینچنین روایت کرده است "شبی در خواب دیدم که یکی مرا گفتی چند خواهی خوردن از این شراب که خِرَد از مردم زایل کند؟ اگر به‌هوش باشی بهتر. من جواب گفتم که: حُکَما جز این چیزی نتوانستند ساخت که اندوه دنیا کم کند. جواب داد که بی‌خودی و بی‌هوشی راحتی نباشد.

حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را به بی‌هوشی رهنمون باشد، بلکه چیزی باید طلبید که خرد هوش را بیفزاید. گفتم من این از کجا آرم؟ گفت جوینده یابنده باشد و سپس سوی قبله اشارت کرد و دیگر سخن نگفت." ره‌سپار سفر حج شد با دانشمندان و عالمان نشست و برخاست کرد و سرانجام دل بر مذهب اسماعیلیه نهاد و در اندک مدت از بزرگان این مذهب شد؛ و هنر و اندیشه‌ی والای خود را نیز لاجرم در خدمت بدان صرف کرد. آثار ناصرخسرو بسیار است؛ از جمله دیوان اشعار، جامع‌الحکمتین، خوان‌الخوان، زاد‌المسافرین و سفرنامه. سفرنامه‌ی ناصرخسرو در میان آثار نثر وی جایگاه خاصی دارد. توصیف‌هایِ دقیق و جالب نویسنده سبب شده تا این سفرنامه از خواندنی‌ترین کتابها برای ایرانیان محسوب شود.

ناصرخسرو پس از بازگشت از سفر طولانی خود به بلخ آمد و شروع به تبلیغ مذهب اسماعیلیه کرد اما مورد تکفیر و تعقیب پیشوایان اهل سنت و سلجوقیان قرار گرفت به مازندران پناه برد حاکمان آن شیعه مذهب بودند و علویان در آنجا نفوذ و قدرت داشتند. ناصر سرانجام به کوهستان بدخشان رفت و 25 سال آخر عمرش را در آن‌جا گذراند. او در سال 481 هجری قمری در یمگان (افغانستان کنونی) درگذشت و همان‌جا نیز به‌خاک سپرده شد.


افزودن دیدگاه جدید