عبدالقادر مراغه ای (آذربایجان شرقی)

0
عبدالقادر مراغه ای (آذربایجان شرقی)

بی شک عبدالقادر مراغه­ ای یکی از بزرگترین موسیقی­ دانان و موسیقی ­پژوهان تاریخ هنر ایران محسوب می­ شود. عبدالقادر غیبی مراغه ای ملقب به "حافظ" و مشهور به "ابن غیبی" یا "عبدالقادر گوینده" در سال 768 در شهر مراغه دیده به جهان گشود. در چهار سالگی به مکتب رفت و در هشت سالگی حافظ قرآن شد و در ده سالگی به­ تحلیل صرف و نحو و معانی و بیان مسلط شد.

وی را عالم به علوم متداول زمان می داند. او حافظ و قاری قرآن، دارای طبع شعر، خوش­نویس، تصویگر، موسیقی ­دان و موسیقی پژوه، متخصص در علوم نظری و عملی در موسیقی نوازنده ­ی عود بود. مراغه­ ای از مفاخر تاریخ هنر ایران در نیمه ­ی قرن هشتم و نهم هجری و آخرین نظریه ­پرداز موسیقی کلاسیک ایران است که تنها بعد از اوست که اطلاعات دقیق و موثق و قابل اطمینان درباره­ی مطالب موسیقیایی می­توان یافت.

بنا بر گزارش مورخان این طور استنباط می­ شود که عبدالقادر فقط دوران کودکی و نوجوانی خود را در مراغه گذرانده است؛ او در آغاز جوانی در تبریز، نزد سلطان حسین جلایری بوده است. شخصیت هنری عبدالقادر، ترکیبی از موسیقی، شعر، خط و نقاشی است. فارمر موسیقی­دان اهل بریتانیا در مورد عبدالقادر مراغه ­ای چنین می­نویسد: "عبدالقادر در موسیقی دنباله ­رو صفی ­الدین ارموی بوده است. عود خوب می­نواخت و در ساختن تصنیف استاد بود. نظر فارمر این است که بعضی از آهنگ­های عبدالقادر هنوز به­نام کیار یا قبار در بین ترک­ها متداول است. برخی از آهنگ­ ها و تصنیف­های عبدالقادر مراغه ­ای را گروهی با همین نام (عبدالقادر مراغه­ ای) به سرپرستی محمد­رضا درویشی و با صدای همایون شجریان با نام شوق­نامه دوباره نوازی کرده­ اند.

عبدالقادر خطوط شش گانه­ ی خوشنویسی اسلامی که عبارتند از ریحان، ثلث، نسخ، رقاع، توقیع و محقق را به خوبی می­دانست و می­نوشت. وی با آن­­که اهل آذربایجان بوده و ترکی می­دانست، کتاب­های خود را به زبان فارسی نوشته و از این راه خدمتی بس بزرگ به زبان و ادب فارسی انجام داده است. عبدالقادر علاوه بر خوشنویسی و نقاشی و نوازندگی عود، شعر نیز می­ سروده است. نمونه­ ی اشعار فارسی و ترکی او در مقاصد الاحان و بعضی از کتاب­های وی آمده که در آن­ها به عبدالقادر تخلص کرده است: گرد بَرد سوی چمن بویت بهار/ گل کند بر خویش پیراهن قبا؛ در هوای تو پران شود/ جان و دل­ها ذره­وار اندر هوا؛ ماجراها می­کند با ما لبت/ این همه جور و ستم با ما چرا؟؛ یک نظر بر سوی ما افکن که شد/ عالمی پُر آب ز اشک چشم ما؛ می­نپرسی هرگزم روزی که هی/ چیست احوال تو عبدالقادر؟ و سرانجام استاد عبدالقادر مراغه ­ای در سال 838 قمری در شهر هرات به ­دلیل عارضه­ ی طاعون چهره در نقاب خاک کشید. آرمگاه ایشان در شهر هرات است.


افزودن دیدگاه جدید