جشن تیرگان در «رینه» در پیوند با اسطوره‌ها

جشن تیرگان در «رینه» در پیوند با اسطوره‌ها

جشن تیرگان در «رینه» در پیوند با اسطوره‌ها

21

«البرز آن بلند پنهان شده در ابرها، ابرها را به کناری زد. در پای خود، او آرش را دید: «این کیست که به سوی من می‌آید و کمانی بلند و تیری با پر سیمرغ دارد؟» نگاه او به پریشانی و گام‌هایش بی‌واهمه از هر چیز چنین مى‌گفت و آرش چنین مى‌رفت.» بهرام بیضایی در «آرش» قصه کماندار را اینگونه روایت می‌کند که بر قله همین دماوند و بر سر البرز که بلندپایه هفت آسمان و به بلندی، بلندترین است، به خواست تورانیان کمانش را رها کرد تا هرکجا که تیر او رفت تا همان جا از آنِ ایران باشد.


بر سر همین دماوند که خانه سیمرغ و زال بود و چشم‌اندازی از ستارگان همیشگی، آرش تیری انداخت که از سه کوه بلند، از هفت دشت پهناور، از چند رود و پنج دریا گذشت؛ سه بار خورشید فرو رفت و باز بالا آمد و سه توفان درگرفت و باز آرام شد و سه روز مردان در پای البرز آن بلند پایه هفت آسمان بودند تا «آرش، فرزند زمین بازگردد و او بازنگشت و هفت روز گذشت و او بازنگشت و تیر او می‌رفت و باد از پی او.»(1) تیر می‌رفت؛ روز از پی روز و شب از پی شب، تا قرن‌ها بعد به نام او و یاد او، جشنی به نام تیرگان در همان‌جا که آرش دل خود را با تیرش روانه کرد، برپا شود.


«۱۳ تیر» روز ملی دماوند است؛ روزی که نام گنبد گیتی ایران در فهرست آثار ملی به ثبت رسید و اکنون ۱۱ سال است که این نام را بر خود دارد. اما جز این، روز سیزدهم از ماه تیر، جشن تیرگان هم در دماوند برپا می‌شود. «رینه» که نزدیک‌ترین شهر به قله دماوند است، محل اصلی برپایی این دو جشن است؛ یکی ملی و دیگری آئینی.


مردم بومی دماوند و بسیاری دیگر از ایرانیان، برای دماوند افسانه‌ها و اسطوره‌های زیادی دارند و رینه و منطقه لاریجان را خاستگاه این قصه‌ها می‌دانند؛ از سیمرغ و زال گرفته تا آرش کمانگیر. آرشی که یک ستوربان ساده در سپاه ایران بود و کمان انداختن نمی‌دانست و به دستور شاه توران مامور شد تا مرز ایران و توران را با تیری تعیین کند و از فراز دماوند و البرزی که راز جهان با اوست، تیری انداخت و اسطوره شد و دیگر بازنگشت.


اما افسانه و اسطوره درباره دماوند و جشن تیرگانش کم نیست؛ مردم محلی جشن تیرگان را منسوب به فرشته باران یا «تیشتر» می‌دانند که در نبردی با خشکسالی، پیروز شد و باران را به زمین بازگرداند. شاید برای همین بود که در گذشته برگزاری این جشن با مراسمی مانند آب‌پاشی همراه بود؛ در کنارش فال کوزه و پختن شیرینی از دیگر رسوم بود. مراسم «دستبند تیر و باد» هم در این جشن، مراسمی برای بستن دستبندی به دست بود که از هفت رشته بافته می‌شد و در پایان روز به باد سپرده می‌شد.


جشن تیرگان با اسم‌های دیگری مانند جشن «تیرگان ذلف آباد فراهان» و «تیرماسینزه» در فهرست میراث معنوی کشور به ثبت رسیده ‌و هر سال با مشارکت روستاییان، جامعه محلی و فعالان میراث‌فرهنگی و محیط زیست، در کنار روز ملی دماوند گرامی داشته می‌شود؛ جشنی که در نزدیک‌ترین جمعه به روز ۱۳ تیر برگزار می‌شود و در آن موسیقی محلی اقوام گیلک، کرد، لر نواخته شده و بازارچه صنایع‌دستی و سوغات محلی برپا می‌شود. در میانه آفتاب تابستانه، «رینه» در کوهپایه دماوند مقصدی دل‌فریب و خوش آب و هواست و گزینه‌ای مناسب برای سفری در دل طبیعت و آشتی با اسطوره‌های یک قله.


رینه کجاست؟
«رینه» از شهرهای استان مازندران و در بخش لاریجان شهرستان آمل است. شهری که در کیلومتر ۷۹ جاده هراز از مسیر شهرستان آمل به تهران بالاتر از گزنک واقع شده و کوهنوردانی که قصد صعود به قله دماوند از یال جنوبی را دارند هم معمولا از مسیر آن رفت و آمد می‌کنند.


چطور برسیم؟
برای رسیدن به «رینه» در روز ملی دماوند و جشن تیرگان از مبدا پایتخت چند راه پیش‌رو دارید.
خودروی شخصی: با خودروی شخصی از تهران تا رینه ۱۰۸ کیلومتر راه است. در طول مسیر از پردیس، بومهن، رودهن و آبعلی عبور می‌کنید و به امام‌زاده هاشم و پلور می‌رسید اینجاست که چند مسیر دسترسی جلوی روی شما قرار می‌گیرد. نخست آنکه می‌توانید مسیر آب اسک را در پیش بگیرید، ۳ کیلومتر جلوتر تابلوی راهنمای رینه را می‌بینید که در کنار رستوران سالاریه قرار دارد و بعد از روستای مون به مقصد می‌رسید. مسیر دوم نیز تقریبا همین مسیر است البته با این تفاوت که می‌توانید بعد از پشت سر گذاشتن نیاک و مون با رسیدن به گزنک، جاده فرعی که در ورودی شهر قرار دارد و به نام دماوند است را در پیش بگیرید و از طبیعتی زیبا و بکر و مسیری زیباتر از آنچه تصورش را بتوانید بکنید، لذت ببرید تا به مقصد برسید.
اتوبوس: از تهران به آمل در پایانه شرق (تهران پارس) اتوبوس‌های مختلف با امکانات و خدمات از VIPگرفته تا معمولی با رنج قیمت بلیت‌های متفاوت در ساعات مختلف شبانه روز در دسترس است. اگر سفر اتوبوسی را انتخاب  کنید و به آمل بروید یا سفر را از آمل شروع کنید، رینه در کیلومتر ۷۹ آمل به تهران قرار دارد و حدود ۲ ساعت طول می‌کشد تا به رینه برسید. از این مسیر به جاده آبگرم رینه می‌رسید و بعد از آنکه به جاده فرعی که شیبی تند دارد بپیچید، رینه را روبه روی خود می‌بینید. البته انتظار یک منطقه بکر و دست نخورده را نداشته باشید چراکه رینه نیز مانند تمام شهرهای شمال کشور، با ساخت و ساز و ویلاسازی روبه‌رو شده و در گوشه و کنار این شهر شاهد ویلاهایی با سبک معماری‌های متفاوت و شیروانی‌های رنگارنگ خواهید بود. 


چه می‌بینیم؟
گشت و گذار در شهر: رینه شهر بزرگی نیست و بعد از اینکه جشن تیرگان و روز ملی دماوند را به شادی پشت سر گذاشتید، با گشت و گذاری چند ساعته می‌توانید تمام گوشه و کنار آن را ببینید. قطعا هوای مطبوع و خنکای آن بهترین گزینه برای گذراندن بعد از ظهری مطبوع در این شهر است که می‌تواند پای یک درخت و حتی کوهپایه دماوند سپری شود.
قلعه شاهان‌دشت: اگر به میراث فرهنگی و آثار تاریخی علاقه‌مند هستید، دیدن قلعه شاهان‌دشت که قدمت آن به دوره ساسانی می‌رسد، خالی از لطف نخواهد بود. در نزدیکی این قلعه آبشار شاهان‌دشت قرار دارد که می‌تواند طبع طبیعت‌دوستی شما را نوازش دهد.
دخمه‌های سنگی کافر کلی: دستکندهایی که در دل کوه جای گرفته‌اند و در مسیر جاده هراز از پلور به سمت آمل رخ نمایی می‌کنند در واقع فضاهای معماری دستکند هستند که قدمت آن را به اوایل دوران اسلامی نسبت می‌دهند.
یخچال‌های طبیعی: باتوجه به شرایط آب و هوایی منطقه در اطراف کوه دماوند، شاهد یخچال‌های طبیعی هستیم که این روزها تبدیل به جذابیت گردشگری نیز شده‌اند.
آبگرم رینه: بسیاری از مسافران به هوای آبگرم به رینه سفر می‌کنند این مجموعه در ۵ کیلومتری رینه قرار دارد و شما می‌توانید با رانندگی در جاده‌ای آسفالته به آن برسید. حرارت آبگرم رینه به ۶۲ درجه می‌رسد. آب گرم رینه نیز مانند بیشتر آب گرم‌ها علاوه بر حرارت زیاد، با بودی گوگرد همراه است. هرچند تمام این‌ها می‌تواند تسکیل دردهای استخوانی باشد اما اگر از بوی گوگرد خوش‌تان نمی‌آید، می‌توانید به جای حضور در آبگرم عمومی، به یکی از حوضچه‌ها که از حرارت و البته بوی کمتری از گوگرد برخوردار است، مراجعه کنید.
حمام شاه عباسی: در این منطقه نیز مانند تمام مناطق گردشگری که به واسطه آبگرم معروف هستند، حمام عمومی وجود دارد که آبگرم آن از دل زمین می‌جوشد و به حمام شاه عباسی معروف است. نقل است که این محل پاتوق شاه عباس بوده.
دشت شقایق و دشت لار: بهار است و فصل گل و گیاه‌های معطر که در کوه و دشت می‌رویند. دشت‌های شقایق دامنه قله دماوند و دشت لار از دیگر جذابیت‌های طبیعی این منطقه است. این منطقه مملو از گیاهان دارویی و معطر است و اگر نسبت به این گیاهان شناخت دارید، می‌توانید با ظرفی در دست به دنبال چیدن آنها در دامنه کوه بروید.
از دیگر جاذبه‌های گردشگری رینه می‌توان به امامزاده محمد طاهر، آبشار سرآسیاب، کوهستان پارک، تکیه رینه و حمام صفوی اشاره کرد. امامزاده محمد طاهر در سده ۸ و ۹ هجری قمری ساخته شده و از جمله آثار ثبت ملی منطقه به حساب می‌آید.


شب کجا بمانیم؟
هرچند سفر به رینه می‌تواند در قالب سفر یک روزه طراحی شود اما اگر قصد شب ماندن دارید، در رینه واحدهای اقامتی اعم از سوئیت و ویلا برای اجاره هست که قیمت آن‌ها در روزهای هفته نسبت به پایان هفته متفاوت است و از آنجا که بیشتر گردشگران، آخر هفته را برای سفر و اقامت در رینه انتخاب می‌کنند، قیمت اجاره اقامتگاه گران‌تر است.


سوغات چه بخریم؟
از آنجا که اقتصاد مردم رینه بعد از اجاره اقامتگاه و فعالیت در حوزه گردشگری، کشاورزی است، اکنون در فصل تابستان، با انواع محصولات اعم از گیلاس، آلبالو، سیب، زردآلو، آلو و ... روبه‌رو می‌شوید. قطعا مشتقات این محصولات از لواشک گرفته تا مخلوط آلوچه‌ها نیز از دیگر جذابیت‌های رینه هستند. گردو، فندوق و گلابی نیز از دیگر محصولات این منطقه هستند. چشیدن طعم انواع گوشت و کباب نیز از دیگر جذابیت‌های رینه به حساب می‌آید. از خرید عسل غافل نشوید و اگر اسم عسل لار را شنیده باشید، قطعا سوغاتی خواهد بود که از این منطقه بتوانید آن را تهیه کنید. انواع پوشاک، بافته‌های داری مانند گلیم و جاجیم هم از جمله صنایع‌دستی منطقه به شمار می‌روند. 
از آنجا که رینه مملو از گیاهان دارویی و انواع مختلف گیاهان کوهی است می‌توانید در عین تهیه این گیاهان و صرف دم‌نوش‌های محلی، از انواع آش‌های محلی که با این گیاهان درست می‌شوند نیز بهره‌مند شوید که عطری و طعمی خاص و منحصر به فرد دارند.
البرز و دماوندش را شاعران بسیاری به زیبایی تصویر کرده‌اند اما از زیباترین این تصویرسازی‌ها «آرش» بهرام بیضایی است که اسطوره آرش کمانگیر را به نثر آورده و می‌گوید: «البرز که راز جهان با اوست، که بر نخستین گردش خورشید گواه راستین بوده است، که در پای خود مردان را می‌نگرد که زائیده می‌شوند و زائیده می‌شوند و باز می‌بیند که می‌میرند و می‌میرند. و او، البرز بلند، چه بسیار با گردش خورشید و زایش مرد اشگ افشانده است. و البرز، آن بلندپایه هفت آسمان که به بلندی، بلندترین است، سر از خواب برداشت و جنگ را دید که مردان، پا بر زمین، سر بر آسمان، با خشم‌شان به شمشیر می‌زنند و شمشیر می‌زنند. و چون روشنی گریخت و چون جهان تیره شد، در آن تیرگی که سپید از سیاه پیدا نبود، و مرد از مرد، فریادها شنید و فریادها شنید؛ فریاد بی‌نشان از مرد بی‌نشان؛ و البرز، آن بلند دارنده‌ی رازها، همه را شنید و خاموش ماند. و غم هر مرد در دل او به سنگینی البرز بود.»
و ما که امروز «در پای البرز به پای ایستاده‌ایم و در برابرمان دشمنانی از خون ما؛ با لبخند زشت.»(2) و مردمی را می‌شناسیم که هنوز می‌گویند «آرش باز خواهد گشت» از همین دماوند.


(1)نمایشنامه «آرش» بهرام بیضایی
(2)همان
 


افزودن دیدگاه جدید